تنفس صبح

 

 

ثمرات ادب در زندگی
            مقدمه:
انسان دارای دو بعد جسم و روح است، که جسم با تزیینات مادی قابلیت زیباسازی دارد، اما روح تنها با اخلاق و آداب پسندیده و نیکوست که زینت می شود و حتی تأثیر چشمگیری بر آراستگی ظاهری انسان دارد، لذا لازم است تا معنای ادب و راه های دستیابی به آن تبیین گردد و نیز آثار و نتایج گوناگون و متعالی آن در زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی آدمی جهت ترغیب به تخلق به آداب الهیّه و دینیّه روشن شود.
معنای ادب
علامه طباطبايى معتقد است كه: «هر هيئت نيكوئى كه براى اعمال انسان باشد آن را ادب مى‏نامند چه در كارهاى دينى مثل آداب دعا باشد يا در كارهاى اجتماعى و عقلائى مثل آداب ملاقات دوستان، و بلكه مى‏توان گفت: ظرافت‏هاى هر كارى را ادب‏ آن كار مى‏نامند. و ادب‏ تنها در كارهاى اختيارى مصداق داشته، و هر كارى كه بتواند شكل‏هاى مختلف داشته باشد و در يك صورت متصف به ادب‏ گردد و در صورتى ديگر خير، بهترين شكل ممكن آن عمل را ادب‏ آن مى‏نامند. مثلا ادب‏ غذا خوردن در اسلام اين است كه با نام خداوند شروع و با حمد الهى پايان يابد و از پرخورى بپرهيزد». نتيجه آنكه: هر علمى كه مى‏تواند شكل‏هاى مختلف به خود بگيرد، بهترين شكل انجام آن را ادب‏ آن كار مى‏نامند. و هر گاه آن فعل با چنين صورتى انجام شود آن را مؤدبانه مى‏نامند.(طبرسی، الآداب الدینیه، ج1، ص200، ت عابدی)
برای وصول به ادب باید هم منبع و هم الگوهای آن شناخته شود:
الگوی کامل ادب
پيغمبراسلام حضرت محمّد (ص) از تمام مردم ادبش نسبت به خدا و خلق بيشتر است چنانچه خداى تعالى در شأن ایشان مي فرمايد: «إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ‏»(قلم/4؛ دیلمی، ارشادالقلوب، ج1ص،200، ت رضایی)
منبع ادب
روايتى از رسول خدا (ص) آمده است كه: «اين قرآن ادبستان خدا است» يعنى قرآن كتاب ادب‏ است و خداوند از مردم خواسته است كه از اين كتاب ادب‏ بياموزند.(طبرسی، الآداب الدینیه، ج1، ص200، ت عابدی)
و نیز به تبع این مطلب معلوم می شود که پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل بیت علیهم السلام به عنوان تبیین گران قرآن و ثقل اصغر معلمان مکتب ادب قرآن اند.
ثمرات فردی و اجتماعی، مادی و معنوی ادب
1.         محفوظ ماندن از آفات و امراض ظاهری و باطنی:
اگر كسى با اذن پروردگار و حفظ ادب در محضر خداوند قرار گرفت، هرگز از لحاظ سلامتى و محفوظ ماندن از آفات و امراض ظاهرى و باطنى محروم نخواهد شد.(مصباح الشریعه، ج1، ص364)
2.         مورد تکریم و توجه الهی قرار گرفتن:
اگر كسى با اذن پروردگار و حفظ ادب در محضر خداوند قرار گرفت، ‏، هرگز از جهت مورد تكريم و توجه واقعگردیدن، محروم نخواهد شد.( پیشین)



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 11:3 :: نويسنده : سحرحیدری

تجلی جهاد اکبر در مثنوی الهامی مولانا

در تعالیم دینی اسلام تاکید ویژه ای بر مساله تهذیب نفس گردیده و از جهاد دفاعی و نظامی برتر دانسته شده ،چنانکه پیامبر فرمودند: "افضل الجهاد ان یجاهد الرجل نفسه و هواه ؛ بهترین جهاد آن است که انسان با نفس و هوس خود پیکار کند "(نهج الفصاحه /ح1207)



ادامه مطلب ...
سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:33 :: نويسنده : سحرحیدری

 

 
 
   فقيري نزد نظا م الملك رفت و از ميان شال كمرش كیسه اي درآورد و گفت: اي پادشاه
بخشنده به من ببخش آنچه كه كرم توست، نظام الملك دستور داد چند سكه اي به او دهند،
مرد فقير به داخل كیسه نگاهي انداخت و دوباره ناله سر داد و بيشتر طلب كرد.
   نظام الملك باز هم دستور داد به او چند سكة ديگر بدهند امّا مرد دوباره بيشتر خواست.
هرقدرکه‌به كیسه ها مي افزودند، مرد باز هم راضي نمي شد، تا اينكه اضافه بر کیسه او چند
کیسه طلاي ديگر نيز به او دادند.
   مرد فقير لبخندي از روي رضايت بر لبانش جاري شد و نفس راحتي كشيد، لحظه اي
بعد به آرامي به سوي نظام الملك رفت و سکه ها را پيش پاي او گذاشت، نظام الملك كه
شگفت زده شده بود پرسيد؟ اين چه كاريست، چرا بعد از اين همه طلب و اصرار همه را به
ما برمي گرداني؟!
   مرد فقير در حاليكه همچنان لبخند مي زد گفت: من هميشه آرزو داشتم كه چيز با ارزشي
داشته باشم تا به شما تقديم كنم، اما آنچه لايق مقام شما بود نداشتم. تا اينكه به ذهنم رسيد كه نزد شما بيايم و آنچه شما به من مي بخشيد را به خودتان هديه نمايم.
نظام الملك گفت: به راستي که همه انسانها بايد نسبت به پروردگار خود چنين كنند و آنچه
خدا از نعمت و خير و ازجان و مال به آنها عنايت نموده است را در راه او انفاق كرده و به كار
گيرند كه خداوند خود تجلي گاه احسان است: «الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوة وممّا رزقناهم ينفقون »؛آنانك‌ه به غيب ايمان م يآورند و نماز بر پا م يدارند و از آنچه روزيشان
كرده ايم، انفاق مي کنند باتقوايان هستند(سوره بقره،آیه ۳)
«لايستأذنك الذين يؤمنون بالله واليوم الآخر أن يجاهدوا بأموالهم و أنفسهم والله عليم بالمتقين»؛كساني كه به خدا و روز واپسين ايمان دارند براي جهاد با مال و جانشان از تو
رخصت و عذر نمي خواهند وخدا به حال پرهيزكاران آگاه است ».(سوره توبه،آیه ۴۴ )

 

پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:27 :: نويسنده : سحرحیدری

 

   روزي حضرت علي(ع)در مسجد بر منبر نشسته بود و براي يارانش خطبه مي خواند و موعظه مي نمود كه ناگهان زن و مردي با شتاب وارد شدند و از سلام و درود با التماس از حضرت درخواست كمك كردند، مرد در حالي كه نفس نفس مي زد گفت: يا امير المؤمنين به دادمان برسيد كه زندگيمان در حال فروپاشي است.
   حضرت با آرامش و وقار و لبخندي بر لب فرمودند: آرام باشيد و ماجرا را براي من شرح دهيد. مرد گفت: من غلام یكي از بزرگان كوفه هستم، بدون اجازه مولايم زني را ترويج نموده ام، مولايم بر من خشم گرفته و به ازدواجم راضي نيست.
زن نيز درحالي كه مي گريست و از شدت اضطراب مي لرزيد گفت: من پناهي جز شوهرم ندارم، بدون او چه كنم و به كجا بروم.
   حضرت از غلام خواست تا برود و مولايش را در مسجد حاضر كند. غلام هم چنين كرد. مولايش گفت: يا اميرالمؤمنين بين ما حكم بفرماييد. حضرت فرمود: بين آنها را جدايي بينداز، غلام و همسرش و همه حاضران راموجي از بهت و حيرت فرا گرفت.
مولا به غلام گفت: اي خبيث زنت را طلاق بده. ناگهان حضرت علي(ع) دستانش را بر شانه هاي غلام گذاشت و فرمود: اكنون ميان دو كار مخيري؛ نگه داشتن يا طلاق دادن همسرت.
مولا با تعجّب پرسيد: چطور شد يا امير المؤمنين؟
   حضرت تبسمي نمود و فرمود: تو كه به غلامت گفتي زنت را طلاق بده در واقع رضايت خود را ازدواج اواعلام داشتي، پس او مي تواند همسرش را نگه دارد يا طلاق دهد، مگر نشنيدي كه پيامبر(ص)فرمودند:
«أبغض الحلال إلي الله الطّلاق؛ خشم انگيزترين كار حلال در پيشگاه خدا طلاق است »و نيز تأ كید نمودند كه: «تزوّجوا ولا تطلّقوا فإنّ الطّلاق يهتزّ منه العرش؛ ازدواج كنيد و طلاق ندهيد، چرا كه طلاق عرش را به لرزه در مي آورد .»
   تو كه نمي خواهي مايه خشم خدا و لرزش عرش او شوي؟!
   در همين حال حاضران در مجلس با شادي و سرور تكبير سردادند.
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:23 :: نويسنده : سحرحیدری

 

   شاگردی نزد استاد آمد و از او خواست تعلیمی به او دهد که در دنیا و عقبی به کارش آید، استاد به شاگرد گفت: تا شتری آماده کند که راه سفر در صحرا در پیش گیرند، شاگرد هم چنین کرد، فردا روز، راه صحرا در پیش گرفتند وتا شب گرم تعلیم وتعلّم و بحث در مورد توکّل بر خدا بودند. شب هنگام استاد به شاگرد گفت بساط راحتی بگستراند و پاهای شتر را ببندد.  شاگرد بساطی فراهم کرد، اما با خود گفت:  چقدر تعلیمات امروز استاد دلپذیر و کارآمد بود، توکل به خدا می کنم،  و شتر را بدون پابند رها کرد.
    صبح فردا، استاد شتر را طلب نمود تا بر آن سوار شود، ولی شاگرد با شرمساری نزد استاد آمد و گفت : دیشب شتر را با توکل بر خدا رها نمودم و امروز هر چه می جویم آنرا نمی یابم. استاد لبخندی زد و گفت:  آنچه باید بیاموزی و سر لوحه زندگی خود سازی همین است:"با توکل زانوی اشتر ببند "، که خداوند بهشت را پاداش افرادی  می داند که همراه توکل بر او، ایمان و عملشان نیز نیکوست وصبورند:"والذین آمنواوعملوا الصالحات لنبوّئنهم من الجنّةغرفاًتجری من تحتهاالانهارخالدین فیهانعم أجر العاملین الذین صبرواوعلی ربهم یتوکّلون؛وکسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، قطعاً آنها را در غرفه هایی از بهشت جای  می دهیم که از پای درختانش نهرها جاری است، جاودانه در آنجا خواهند بود، پاداش عمل کنندگان چه نیکوست، همان کسانی که صبوری کردند و بر پروردگارشان توکل می کنند."(سوره عنکبوت، آیات ۵۸و۵۹)
 
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:14 :: نويسنده : سحرحیدری

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنفس صبح و آدرس tanaffosesobh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: