تنفس صبح

 

یکی از مهمترین ابزار های فتنه
کلام فتنه انگیز، از مهلکات زبان است. ربط و رابطه ای که میان" زبان" و "فتنه" وجود دارد، رابطه ای سریع ، اساسی و شایان دقت است، امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: " رُبَّ فتنةآثارَها قول"*؛ چه بسیار فتنه هایی که از گفتاری فوران می کند.
با توجه به آیه: "وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل"**؛ فتنه شدیدتر از قتل است، می بینیم که هیچ عاملی مثل زبان نمی تواند فتنه سازی و فتنه داری کند و چه عذاب سختی در انتظار فتنه پیشگان است:
" إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُواْ المْؤْمِنِينَ وَ المُؤْمِنَاتِ ثمُ‏ لَمْ يَتُوبُواْ فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَ لهُمْ عَذَابُ الحْرِيق"***
*غررالحکم/ح415
**سوره بقره/191
***سوره بروج/10
برگرفته از کتاب دنیای زبان، کریم فیضی، ص194
دو شنبه 9 آذر 1394برچسب:, :: 10:33 :: نويسنده : سحرحیدری

 

لزوم احتیاط در فتنه های آخر الزمان
سؤال:
از حضرت رسول صل الله علیه وآله وسلم درباره آخرالزمان و فتنه های آن نقل شده که فرموده اند: تشخیص تکلیف در آن زمان مشکل است، پس چه باید کرد؟
 
جواب:
حضرت آیت الله بهجت رضوان الله علیه در این مورد فرمودند: اگر به دست آوردن تکلیف مشکل باشد، احتیاط کردن که مشکل نیست. باید توقف کرد و احتیاط نمود. ریختن خون مردم و هتک اعراض آنها و از بین بردن اموال و دین آنها شوخی نیست، برای ما اتمام حجت شده است*.
 
*کتاب در محضر آیت الله العظمی بهجت، محمد حسین رخشاد، ج1، صص 143-144، قم: سماء، 1386.
 
 
دو شنبه 2 آذر 1394برچسب:, :: 10:13 :: نويسنده : سحرحیدری

 

دو هدف و محور اساسی قیام امام حسین (ع)
1-   عدم تعاون بر اثم و عدوان؛ قیام امام حسین (ع) منطبق با آیه شریفه" ...وَ تَعَاوَنُواْ عَلىَ الْبرِّ وَ التَّقْوَى‏ وَلَا تَعَاوَنُواْعَلىَ الْاثْمِ وَالْعُدْوَانِ*؛ ...و در نيكوكارى و پرهيز همكارى كنيد نه در گناه و تجاوز..." است.
بیعت با یزید به معنای واقعی کلمه، تعاون درظلم و جور بوده است.
فرستادن مسلم به کوفه مصداق امر به معروف و نهی از منکر و نیز عدم تعاون بر اثم و عدوان بوده است، که کوفیان با خیانت به مسلم آیات قرآن را زیر پا نهادند، اما طوعه با یاری رساندن به مسلم مصداقی از تعاون بر برّ و تقوا را به جا آورد.
2-   امر به معروف و نهی از منکر؛ چنانکه امام حسین (ع) دروصیت به محمد بن حنفیه فرمودند:" وَ انّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاِصلاحِ اُمَّةِ جِدّی اُریدُ أن آمُرَ بالمعروفِ و أنهی عنِ المُنکَرِ و أسیرَ بِسیرَةِجَدّی و أبی علی بن أبی طالب**؛ من فقط برای طلب اصلاح در امت جدم خروج کرده ام، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به سیره جد خویش و پدرم عمل کنم" *
*مائده/2
** بحار الانوار/ ج44/ص339
*برگرفته از سخنان آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی
پنج شنبه 23 مهر 1394برچسب:, :: 21:26 :: نويسنده : سحرحیدری

 

در قربانگاه نفس، با ابراهیم و اسماعیل(ع) عید تقرب می جوشد
دوستان عید سعید قربان بر شما مبارک

چهار شنبه 1 مهر 1394برچسب:, :: 21:18 :: نويسنده : سحرحیدری

 

هرگاه انسان بخواهد به اهداف خود دست یابد و در زندگی به رشد و تکامل برسد باید چه اقداماتی صورت دهد؟
امیر المؤمنین علی(ع) پاسخ این پرسش را در پنج مرحله تبیین نموده است:
1- الْعَمَلَ الْعَمَلَ ؛ داشتن برنامه های عملی و به اجرا در آوردن آنها
2- ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ ؛ به انتها رساندن کارها همراه با عاقبت اندیشی
3- وَالْاسْتِقَامَةَ الاسْتِقَامَةَ ؛ استقامت در مسیر مستقیم و اصلی
4- ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ؛ صبر در انجام شایسته عمل و شکیبایی در برابر هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی
5- وَالْوَرَعَ الْوَرَع ؛ پارسایی ورزیدن
 
*همراه با بهره گیری از کتاب پیام امام امیر المؤمنین(ع)آیت الله مکارم شیرازی و شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی
دو شنبه 23 شهريور 1394برچسب:, :: 17:29 :: نويسنده : سحرحیدری

در دوران کفالت وزارت آموزش و پرورش یک روز که به دیدن آقای رجایی رفتم با کمال تعجب دیدم با میخ روی گچ دیوار بالای سر او نوشته شده است:" رجایی ارتجاعی!"
پرسیدم:" این را چه کسی نوشته است؟!"
گفت:" قبل از شما معلمهایی که اعتصاب کرده بودند اینجا بودند و یکی از آنها این را جلو چشم من نوشت. علتش هم این بود حرفهایی می زدند که از نظر من حق با آنها نبود و من گفتم نمی پذیرم و عمل نمی کنم، لذا این عبارت را نوشتند. "
من گفتم:" حالا آنها نوشته اند، تو هم تحمل کرده ای، ولی دیگر چرا آن را پاک نمی کنی؟"
گفت:" نه این باید اینجا بالای سر من باشد تا همه بدانند وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی تا این حد اجازه می دهد مردم بیایند و حرفشان را بزنند. حالا یا حرف ما را می پذیرند و قانع می شوند و می روند یا نه عناد دارند، که باز ما باید به آنها امکان بدهیم حرفشان را بزنند و مخالفتشان را با ما اعلام کنند."

شنبه 7 شهريور 1394برچسب:, :: 11:10 :: نويسنده : سحرحیدری

 

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السّلام می فرمایند:
فَإِيَّاكُمْ وَالتَّلَوُّنَ فِي دِينِ اللَّهِ، فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ، خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ. وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى‏، وَ لَامِمَّنْ بَقِي
مبادا در دين خدا به رنگ‏هاى مختلف در آييد؛ چرا كه اتّحاد و اجتماع در راه حق- هر چند خوشايند شما نباشد- از پراكندگى در راه باطلى كه مورد علاقه شماست بهتر است و (بدانيد) خداوند سبحان به هيچ كس، نه از گذشتگان و نه باقى ماندگان به سبب اختلاف و تفرقه، نتيجه خوبى نبخشيده است.
امروز هم سیّد علی زمان ما همین نکته را به دولت و ملّت ایران گوشزد می کند؛ همدل و هم زبان بودن در مقاومت و ایستادگی برابر باطل، بصیر نبودن و گوش ندادن پشیمانی سخت و بی سود به دنبال خواهد داشت، پس بیایید همین حالابه هوش و بیدار باشیم.

 

سه شنبه 12 خرداد 1394برچسب:, :: 12:51 :: نويسنده : سحرحیدری

 

هم زبانی و همدلی دولت و ملت یعنی چه؟؟؟؟
این جمله بدین معنا نیست که مردم هیچ انتقاد یا مخالفتی با برنامه های دولت نداشته باشند، بلکه به این معناست که مردم درخواستهای خود را با دولتمردان همراه رعایت قوانین در میان بگذارند و دولت نیز نسبت به مطالبات به حق مردمی گوشی شنوا و دستی عامل داشته باشد.
در شرایط کنونی هم رهبر معظم انقلاب و هم مردم از دولت انتظار دارند تا عزّت و اقتدار ملّی را در روند مذاکرات با 5+1 مورد توجه جدّی قرار دهند و هیچ گونه گردن کجی و روی خوشی به طرفهای  قلدر خود نشان ندهند، و بدانند آمریکا و اسرائیل هیچ گاه دوست ما نبوده و نخواهند بود و این را نه در پشت پرده بلکه کاملاً علنی بروز می دهند، آنها هیچ گاه هیچ مشکلی از ما حل نخواهند کرد و دوستی با دولتهای مستکبر هیچ گونه نتیجه ی مثبتی برای ملت ایران در بر نخواهد داشت.
جمعه 8 خرداد 1394برچسب:, :: 1:57 :: نويسنده : سحرحیدری

 

پرداخت خسارت میلیاردی سعودیها .... فتنه ای شیطانی برای فتوا شکنی
مراقب باشید پرداخت خسارت میلیاردی سعودیها به دو نوجوان هتک حرمت شده ایرانی، دستمایه ی نقشه ای شیطانی
 به جهت فتوا شکنی مراجع عظام تقلید مبنی بر تحریم حج عمره نشود.
راه صحیح همان است که مراجع اعلام می کنند
واجب را فداي مستحب نكنيد.......اینقدر ارز در جیب سعودیها نریزید تا بمب بر سر شیعیان بریزند
یمن...سوریه......عراق.....فلسطین
آیا سعودیها سردمدار و پشتیبان جنجالها و جنگهای منطقه ای نیستند
 

 

پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 11:52 :: نويسنده : سحرحیدری

 

برنج هندی را با قاشق فرانسوی در لباس ترکیه ای و رفتاری انگلیسی به همراه نوشابه اسراییلی و گوشت برزیلی و دسر آمریکایی و بر سر سفره چینی کنار مبل لهستانی و تلویزیون کره ای با طعم بی بی سی می خورن...
و به آریایی بودن افتخار می کنن!! و صحبت های رهبر را در مورد اقتصاد مقاومتی و سبک زندگی اسلامی - ایرانی روی زمین می گذارند...
 
چه زیبا گفت مولایم علی(ع):  " هر کس زمان یاری رهبرش خواب باشد با لگد دشمنش بیدار می شود "

 

پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 11:39 :: نويسنده : سحرحیدری

 

 

ثمرات ادب در زندگی
            مقدمه:
انسان دارای دو بعد جسم و روح است، که جسم با تزیینات مادی قابلیت زیباسازی دارد، اما روح تنها با اخلاق و آداب پسندیده و نیکوست که زینت می شود و حتی تأثیر چشمگیری بر آراستگی ظاهری انسان دارد، لذا لازم است تا معنای ادب و راه های دستیابی به آن تبیین گردد و نیز آثار و نتایج گوناگون و متعالی آن در زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی آدمی جهت ترغیب به تخلق به آداب الهیّه و دینیّه روشن شود.
معنای ادب
علامه طباطبايى معتقد است كه: «هر هيئت نيكوئى كه براى اعمال انسان باشد آن را ادب مى‏نامند چه در كارهاى دينى مثل آداب دعا باشد يا در كارهاى اجتماعى و عقلائى مثل آداب ملاقات دوستان، و بلكه مى‏توان گفت: ظرافت‏هاى هر كارى را ادب‏ آن كار مى‏نامند. و ادب‏ تنها در كارهاى اختيارى مصداق داشته، و هر كارى كه بتواند شكل‏هاى مختلف داشته باشد و در يك صورت متصف به ادب‏ گردد و در صورتى ديگر خير، بهترين شكل ممكن آن عمل را ادب‏ آن مى‏نامند. مثلا ادب‏ غذا خوردن در اسلام اين است كه با نام خداوند شروع و با حمد الهى پايان يابد و از پرخورى بپرهيزد». نتيجه آنكه: هر علمى كه مى‏تواند شكل‏هاى مختلف به خود بگيرد، بهترين شكل انجام آن را ادب‏ آن كار مى‏نامند. و هر گاه آن فعل با چنين صورتى انجام شود آن را مؤدبانه مى‏نامند.(طبرسی، الآداب الدینیه، ج1، ص200، ت عابدی)
برای وصول به ادب باید هم منبع و هم الگوهای آن شناخته شود:
الگوی کامل ادب
پيغمبراسلام حضرت محمّد (ص) از تمام مردم ادبش نسبت به خدا و خلق بيشتر است چنانچه خداى تعالى در شأن ایشان مي فرمايد: «إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ‏»(قلم/4؛ دیلمی، ارشادالقلوب، ج1ص،200، ت رضایی)
منبع ادب
روايتى از رسول خدا (ص) آمده است كه: «اين قرآن ادبستان خدا است» يعنى قرآن كتاب ادب‏ است و خداوند از مردم خواسته است كه از اين كتاب ادب‏ بياموزند.(طبرسی، الآداب الدینیه، ج1، ص200، ت عابدی)
و نیز به تبع این مطلب معلوم می شود که پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل بیت علیهم السلام به عنوان تبیین گران قرآن و ثقل اصغر معلمان مکتب ادب قرآن اند.
ثمرات فردی و اجتماعی، مادی و معنوی ادب
1.         محفوظ ماندن از آفات و امراض ظاهری و باطنی:
اگر كسى با اذن پروردگار و حفظ ادب در محضر خداوند قرار گرفت، هرگز از لحاظ سلامتى و محفوظ ماندن از آفات و امراض ظاهرى و باطنى محروم نخواهد شد.(مصباح الشریعه، ج1، ص364)
2.         مورد تکریم و توجه الهی قرار گرفتن:
اگر كسى با اذن پروردگار و حفظ ادب در محضر خداوند قرار گرفت، ‏، هرگز از جهت مورد تكريم و توجه واقعگردیدن، محروم نخواهد شد.( پیشین)



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 11:3 :: نويسنده : سحرحیدری

 

©شعرهای قرآنی©
 
﴿آرزو دارم روزی همه بچّه ها مفاهیم قرآنی را به بهترین شکل بیاموزند و به کار ببندند نه اینکه تنها دیدی ظاهری از قرآن داشته باشند
 


ادامه مطلب ...
چهار شنبه 16 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 9:43 :: نويسنده : سحرحیدری

 

می دونید بلندترین ارتفاع برای سقوطمون کجاست
.
.
.
از بالای هواپیما؟! .......از قلّّه اورست؟!......... از داخل فضاپیما؟!........ن....ه ه ه
کجای کاری.....اصلاً حواست نیست ها......خوب فکر کن......
.
.
.
بلندترین ارتفاع برای سقوط ما افتادن از نظر مهدی فاطمه(ع) ست.
 
 
شنبه 5 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 15:50 :: نويسنده : سحرحیدری

 

نوروز امسال در کنار هفت سین خود، هفت سین امیرالمؤمنین علی (ع) را نیز قرار می دهیم:
     *سلام بی جواب                                                                                                             
     *سوز دل کباب                       
     *سيلي بي حساب                                            
     *سرخی خون و صورت
    *سوختن
    *سینه شکسته
   *سقط شدن حضرت محسن(ع)

 

دو شنبه 25 اسفند 1393برچسب:, :: 11:10 :: نويسنده : سحرحیدری

 

آموزش بهره برداری صحیح از فرصت ها
زمانی که پیامبر اسلام(س) امام حسن و امام حسین علیهما السلام را برای امر قضاوت در مورد اینکه خط کدامیک از آن دو زیباتر است نزد حضرت زهرا(س) فرستاد، آن بزرگ بانوی دو عالم به جای قضاوت احساسی و عجولانه که تنها هدف آن راضی کردن فرزندان است، به تفکّر پرداخت، تا بتواند از موقعیّت ایجاد شده بهره برداری کافی جهت رشد و تعالی دو پسر دلبندش بنماید، لذا گردنبندی که در آن هفت دانه بود را بر روی سر حسنین(ع) ریخت، و امر به جمع نمودن آنها نمود تا هر یک که دانه های بیشتری جمع نماید به عنوان برنده انتخاب شود. در این هنگام جبرئیل (ع) از جانب پروردگار نازل شد که دانه هفتم باقی مانده را نیز به دو قسمت تقسیم کند تا هر دو آنها به تعداد مساوی از دانه ها بردارند*.
به نظر می رسد حضرت زهرا(س) با این کار حکیمانه، علاوه بر بیان برابری میزان زیبایی خط امام حسن و امام حسین علیهما السلام، چند نکته مهم دیگر را  نیز به دو فرزند خود آموخت:
Ø     در راه تکامل همواره باید به خداوند تکیه و امور را به او واگذار نمود.
Ø     باید از هر فرصتی جهت تعالی معنوی و تربیت نفس خود و دیگران بهره گرفت.
Ø     پیروزی و کمال انسان به مقدار سعی و تلاشش وابسته است.
Ø     در داوری میان افراد باید تابع حق و عدالت بود، نه احساسات و روابط.
Ø     عزّت و ذلّت به دست خداوند است، و او هر کس را که بخواهد عزیز یا ذلیل می نماید.
 در حقیقت حضرت زهرا(س) از فرصت بدست آمده، برای تعلیم چند وجهی فرزندان خود بهره گرفت.
 
* محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج‏45، ص 191
دو شنبه 25 اسفند 1393برچسب:, :: 11:4 :: نويسنده : سحرحیدری

 

آموزش دعا
از امام حسن (ع) نقل شده که فرمود: مادرم فاطمه (س) را شب جمعه در محراب عبادت در حال رکوع و سجود دیدم، تا صبح تنها برای مؤمنان دعا نمود، امّا برای خود از درگاه خداوند چیزی طلب نکرد، به مادرم عرض کردم: چرا فقط برای دیگران دعا نمودی؟ فرمود: "يَا بُنَيَّ! الْجَارَ ثُمَّ الدَّار"؛ همسایه سپس خانه.*
حضرت فاطمه (س) با همین جمله کوتاه، مفاهیمی ارزشمند را به فرزند خود آموخت، مفاهیمی چون: خیرخواهی برای هم کیشان، اهمیت حق خواهران و برادران دینی بر انسان، جایگاه همسایه نزد مسلمانان که پیامبر(ص) نیز بر آن تأکید فراوان داشت و در این مورد فرمود: "هميشه جبرئيل مرا درباره همسايه وصيّت و سفارش مي نمود تا اينكه گمان كردم همسايه ارث خواهد برد"** ، و پرهیز از خود بینی و خود خواهی، و همدردی با مسلمانان.
* شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‏1، ص: 182
** شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه‏، ص80
 
سه شنبه 12 اسفند 1393برچسب:, :: 9:55 :: نويسنده : سحرحیدری

 

راه دستیابی به اهداف بزرگ
امیرالمؤمنین(ع) راه رسیدن به اهداف بزرگ در زندگی را در جملاتی کوتاه، اما جامع و گویا بیان فرموده است:
"فقمت بالأمر حين فشلوا و تطلّعت حين تقبّعوا و نطقت حين تعتعوا و مضيت بنور اللّه حين وقفوا. و كنت أخفضهم صوتا و أعلاهم فوتا فطرت بعنانها و استبددت برهانها، كالجبل لا تحرّكه القواصف و لا تزيله العواصف. لم يكن لأحد فيّ مهمز و لا لقائل فيّ مغمز"
1-   سستی به خود راه ندادن حتّی برای یک لحظه
2-   نگاه جامع و از افق بالا به هدف
3-   نهراسیدن از حوادث بزرگ و سختی های مسیر
4-   از دست ندادن فرصتها
5-   جار و جنجال به راه نینداختن و خود را از معرض تهمت ها و عیب جویی ها دور نگه داشتن با انجام صحیح مسئولیت ها
6-   حرکت پایدار و مستمرّ، همانند کوههای عظیم و تندبادها با تلاش و توکّل بر خداوند*
 
* با بهره گیری از کتاب پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ذیل خطبه 37 نهج البلاغه.
یک شنبه 10 اسفند 1393برچسب:, :: 11:17 :: نويسنده : سحرحیدری

 

راهکار پیوند میان نسل ها
امیرالمؤمنین علی (ع) در دو جمله کوتاه و جامع راه حل مشکل فاصله میان نسل ها را بیان فرموده است:
1-لِيَتَأَسَّ صَغِيرُكُم بِكَبِيرِكُم؛ کوچکترها باید از بزرگترها پیروی کنند، چرا که آنها هم دوران پرشور و شرّ جوانی را پشت سر نهاده اند و هم سرد و گرم روزگار چشیده و تجربیات فراوانی دارند، لذا به خیر و شرّ روزگار و آداب و سنن اجتماعی آگاه ترند و آرامش و آراستگی اخلاقی بیشتری در آنها حاصل آمده است.
البتّه این حکمی غالبی و در عین حال استثنا پذیر است.
2-وَلْيَرْأَفْ كَبِيرُكُمْ بِصَغِيرِكُمْ؛ بزرگسالان باید نسبت به کوچکترها مهربان باشند.
بدین معنا که ضعفهای آنان را جبران کنند، تجربیات خود را به آنها منتقل نمایند، از خطاهایشان تا حدّ امکان چشم پوشی کرده و یار و پشتیبان آنان باشند.
خلاصه مطلب اینکه ایجاد پیوند و وحدت میان نسل های جدید و قدیم در گرو تبادل علوم، تجارب، عواطف و احساسات است*.
 
* با بهره گیری از کتاب پیام امام امیرالمؤمنین، آیت الله ناصر مکارم شیرازی
یک شنبه 10 اسفند 1393برچسب:, :: 10:48 :: نويسنده : سحرحیدری

 

رفتار و عملکرد ما در برابر دشمنان باید چگونه باشد
 
پاسخ این پرسش را قرآن مجید به روشنی برای ما بیان فرموده است، باید به دقّت و با بصیرت
 بنگریم که چه چیزی مورد رضایت دشمنان ماست و آنها چه چیزی را برای ما می پسندند،
آنگاه درست عکس آن عمل نماییم:
*وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُون؛ آنان همين را مى‏خواهند كه تو سازش كنى و آنها هم با تو بسازند (قلم/9)
*يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي‏ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُون؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، دوست و محرم رازى از غير خود مگيريد كه غير شما لحظه‏اى از رساندن شر، به شما نمى‏آسايند، آنها دوست مى‏دارند شما را به ستوه آورند. دشمنى درونى و باطنيشان با شما از مطاوى كلماتشان پيدا است. و آنچه در دل دارند، بسى خطرناكتر از آن است. ما آيات را برايتان بيان مى‏كنيم، اگر تعقل كنيد. (آل عمران/118)
*وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّى يُهاجِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ... ؛ آنها دوست دارند شما نيز كافر شويد هم چنان كه خودشان كافر شدند و در نتيجه مثل هم باشيد، پس زنهار كه از آنان به هيچ وجه دوست مگيريد تا آنكه در راه خدا هجرت كنند... . (نساء/89)
*إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُون؛ اگر كفار به شما دست پيدا كنند دشمنان شما خواهند بود و دست و زبان خود را به آزار شما دراز خواهند كرد و آرزومند آنند كه شما هم كافر شويد. (ممتحنه/2)
*وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُون؛ طايفه‏اى از اهل كتاب خيلى دوست دارند شما را گمراه كنند ولى گمراه نمى‏كنند مگر خود را و خود نمى‏فهمند. (آل عمران/69)
*وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ...؛ بسيارى از اهل كتاب دوست مي دارند و آرزو مى‏كنند اى كاش مي توانستند شما را بعد از آن كه ايمان آورديد به كفر برگردانند و اين آرزو را از در حسد در دل مى‏پرورند بعد از آن كه حق براى خود آنان نيز روشن گشته است... .(بقره/109)
*... وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً ...؛ ...آنها كه دچار بيمارى كفرند، خيلى دوست مى‏دارند شما از اسلحه و بار و بنه خود غافل شويد و يكباره بر شما بتازند... . (نساء/102)
و قرآن با پیروانش اینگونه اتمام حجّت نموده تا هیچ گونه امیدی به
دشمنان خود نا ابد نداشته باشند:
*وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصير؛ يهود و نصارى هرگز از تو راضى نمى‏شوند مگر وقتى كه از كيش آنان پيروى كنى بگو تنها هدايت، هدايت خدا است و اگر هوى و هوسهاى آنان را پيروى كنى بعد از آن علمى كه روزيت شد، آن وقت از ناحيه خدا نه سرپرستى خواهى داشت و نه ياورى (بقره/120)
با الگوگیری از بیانات ارزشمند حجّت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی

 

شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, :: 11:14 :: نويسنده : سحرحیدری

 

من عاشق محمّد رسول اللّه (صلی اللّه علیه وآله) هستم

من عاشق شهادتم

من عاشق مبارزه با اسرائیل هستم

 

 

من گوش به فرمان ولایتم
سجاده ام به عنوان نماد آمادگی همیشه همراه من است
اینها گزینه های روی میز من است
 

 

شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, :: 10:54 :: نويسنده : سحرحیدری

 

و مردی می آید
از سمت بهشت زهرا
با سربازانی پابرهنه
که از چشمانشان لاله می چکد!
مردی می آید
که از شعار و حرف زیادی بدش می آید
مردی که به پاترول ها سواری نداده است
و کلکسیون ماشین ندارد!
مرا به سکوت می خوانی؟
شهیدان را بهانه می کنی؟
آنان که رفته اند
بر پیشانی شان ستاره داشتند
و تو مانده ای که فردا
چند ستاره بر شانه ات سبز شود!
می دانم،
فردا درخت ستاره گل خواهد داد
ما خوشبخت می شویم
و زمین به آرزویش خواهد رسید.
امشب اما فریادم را
به پیشواز مردی خواهم برد
که هنوز توبره ی شبانه ی پدرانش را
به دوش دارد.
از کتاب: قطار اندیمشک، علی رضا قزوه، ص64-65
 
چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:, :: 16:9 :: نويسنده : سحرحیدری

 

چرا ایران به تمام کشورهای اسلامی و همسایه خود کمک نظامی می کند؟
پاسخ را از امیرالمؤمنین علی (ع) بشنویم:
 
حضرت علی (ع) در زمان حکومت خود، و پس از آنکه لشکر معاویه حمله ای ایذایی به شهر انبار نمود، بسیار آزرده خاطر شدند و خطاب به مردم عراق فرمودند:
" أَلاَ وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هؤُلاَءِ الْقَوْمِ لَيْلا وَ نَهَاراً، وَ سِرّاً وَ إِعْلاَناً وَ قُلْتُ لَكُمُ: اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ"*؛ آگاه باشيد! من شب و روز، پنهان و آشكار شما را به مبارزه با اين گروه (معاويه و حاكمان شام) فرا خواندم و گفتم پيش از آن كه آنها با شما نبرد كنند، با آنان بجنگيد.
سپس حکمت و دلیل این دعوت به مبارزه در بیرون از مرزها را بیان فرمودند:
"فَوَاللهِ! مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ في عُقْرِ دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا"**؛
به خدا سوگند! هر زمان، قوم و ملّتى، در درون خانه اش، مورد هجوم دشمن قرار گرفته، ذليل و خوار شده است.
نکته:
1- کسانی كه در درون خانه خود، مورد تهاجم دشمن قرار مى گيرند، به آسانى روحيه خود را از دست مى دهند و احساس شكست مى كنند و همين امر، به شكست آنها مى انجامد.
2- مهاجم، هيچ گاه رعايت حفظ مصالح خانه و كاشانه و شهر و ديار قومى را كه مورد هجوم واقع شده اند نمى كند، مى زند و مى كوبد و ويران مى كند و پيش مى رود، ولى صاحب خانه ناچار است اين امور را رعايت كند، چرا كه سرمايه هاى او را تشكيل مى دهد و همين گونه ملاحظات، فعّاليت آنها را محدود مى كند و اى بسا منجر به شكست مى شود.
3- هنگامى كه جمعيّتى در خانه خود مورد هجوم قرار مى گيرد، زن و فرزندان و كودكان در لابه لاى جنگجويان قرار مى گيرند. مهاجم، بى پروا خون مى ريزد و پيش مى آيد، ولى صاحب خانه، مجبور به رعايت مسائل انسانى مربوط به خويش است. اين امر نيز كار او را به كندى مى كشاند***.
 
* و ** خطبه 27 نهج البلاغه.
*** آیت الله مکارم شیرازی، پیام امام امیرا لمؤمنین(ع)، ج2، ص145-146.
چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:, :: 15:13 :: نويسنده : سحرحیدری

 

من خدا را باور دارم چون بیش از هر کسی با او زندگی می کنم.
 
خداوند همیشه سخت ترین لحظات زندگیم را به شیرین ترین لحظات تبدیل می کند.
 
چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : سحرحیدری

 

امام حسین (ع) برای رسیدن به حکومت رهسپار کوفه شد یا هدفی دیگر داشت
 
حداقل چهار پاسخ می توان به این پرسش داد:
1-     امام حسین(ع) هدف خود را احیای سنّت جدش پیامبر(ص) و نیز امر به معروف و نهی از منکر اعلام نمود.
2-    امام حسین (ع) به وسیله ی پیامبر اسلام(ص) و نیز پدر و مادر بزرگوارش از سالها قبل باخبر شده بود که در کربلا شهید خواهد شد و لذا با عقل انسان به دنبال حکومت نمی سازد که به راهی برود که میانه اش شهادت است.
3-   اگر امام حسین(ع) برای جنگ بر سر حکومت رفت، چرا با خانواده و زنان و کودکان حتی طفل شیرخوارش رفت؟!
4-   آیا عاقلانه است کسی که قصد حکومت دارد با  نفراتی اندک به میدان رزم با هزاران نفر برود؟!

 

چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:, :: 14:57 :: نويسنده : سحرحیدری

 

 
 
گل وحی در منی آنگاه که به غدیر آمد با دستان نبی و ولی همه جا را معطّر ساخت
 
عید شکفتن گل امامت مبارک باد
دو شنبه 21 مهر 1393برچسب:, :: 15:7 :: نويسنده : سحرحیدری

 

دیشب در نهج البلاغه با کسی بودم
که مرا پا به پای خویش، تا نخلستان های کوفه برد
از نخلستان صدای گریه می آمد.
دیشب به مضامین مظلوم نهج البلاغه می اندیشیدم
که ابوذر از راه رسید
این بار پابه پای ابوذر رفتم
از نخلستان تا خیابان.
از چار راه درد گذشتیم
از چار راه فقر
که اعتراض ابوذر مرا به خود آورد
اینان برادران علی(ع) هستند.
من می گذشتم و ابوذر فریاد می زد:
چرا شریح قاضی ها رسوا نمی شوند؟
...
دردا که به ابوذر تنه می زدند
دردا که به ابوذر طعنه می زدند
دردا که اعتراض ابوذر
در لابه لای همهمه ها گم شد.
...
دیروز در خیابان زنی را دیدم
که مانتوهای سبک سامورایی را تبلیغ می کرد
با آستین های تنگ
مخصوص آنان که با تیمم نماز می خوانند!
...
در بالای شهر به نیت چهارده معصوم،
آپارتمان های چهارده طبقه می ساختند.
...
از بعضی مجلات
بوی ادکلن شبهای پاریس متصاعد بود
من اما به واقعیتی می اندیشیدم
که در تاریکی شب، سطل های زباله را می کاوید!
امشب به علی(ع) خواهم گفت:
اینجا کسی انبان نان به دوش نمی گیرد
اینجا چقدر دروغ می گویند
اینجا عقیل در د فقیری نمی کشد
اینجا نهج البلاغه را
در کتابخانه های چوب گردویی زجر می دهند.
از کتاب: قطار اندیمشک، علی رضا قزوه، ص51-54
 
سه شنبه 8 مهر 1393برچسب:, :: 17:33 :: نويسنده : سحرحیدری

 

هشدارهای  شهید«باکری» :
زمانی فرا میرسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان امروز به سه دسته تقسیم می شوند:
1- دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر می خیزند و از گذشته خود پشیمان میشوند.
2- دسته ای راه بی تفاوت می گزینند و در زندگی مادی خود غرق می شوند و همه چیزرا
فراموش می کنند.
3- دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت
مصائب و غصه ها ،دق خواهند کرد.
پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امانبمانید.
ان‌شاالله پیرو راه شهدا باشیم!
 
 
 
 
چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 11:51 :: نويسنده : سحرحیدری

 

سیره امیرالمؤمنین علی علیه السّلام در مثنوی مولوی
یکی از عناصر مطرح شده در مثنوی تعلیمی، اعتقادی و سرشار از حکمت ومعرفت مولانا ساحت مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) است، که باید جلوه گری های سیره این چشمه جوشان معرفت الهی و اسوه بلند قامت از ایمان و فضایل متعالی را در این اثر شگرف در نگارگری هایی هنرمندانه حاصل از مکاشفات مولانا به نظاره نشست.
وصف صبر و بردباری حضرت علیعلیه السّلام
مولانا شمشیرعلی (ع) را از جنس صبرمعرفی می کند که حیات بخش و هدایتگر به سوی ایمان است، نه شمشیر آهنی مرگ آور وگمراه کننده. در روح دشمن نفوذ می نماید و به جای کشتن جسم، جانش را شیفته می کند*:
من چو تیغم پر گهرهای وصال      زنده گردانم نه کشته، در قتال (مثنوی، د اول، ب ٣٨٠٧)
صبر وبردباری آن حضرت در راه حق شعاع آفتاب حلم پیامبر و تابش آفتاب بردباری است:
چون شعاعی آفتاب حلم را        (مثنوی، د اول، ب ٣77٧)
باد خشم وشهوت علی(ع) را حرکت نمی دهد، چون اهل نماز، یعنی مؤمن و معتقد است**:
باد خشم و باد شهوت، بادآز        برد او را که نبود اهل نماز (مثنوی، د اول، ب ٣٨١١)
 
*استاد حسین امیری، کلاس شرح مثنوی، سال١٣٨7
**استعلامی، شرح مثنوی، ج١، ص ٥٤١
چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 11:39 :: نويسنده : سحرحیدری

 

                             نسل کشی چرا؟
به خواب آمد مرا طفل جنینی                 بگفتا مادرم را گر ببینی
بگو مادر خطا از من چه دیدی؟             که بی جرمم به خونم در کشیدی؟
درونت کودکی آرام بودم                     کجا محکوم بر اعدام بودم؟
به خونم چنگ و دندان تیز کردی          زخون دامان خود لبریز کردی
بُدم تازه رسیده میهمانت                        نه آسیبی رسید از من به جانت
به مهمان بایدت مهمان نوازی                نه بی رحمانه اش نابود سازی
تو فکر خرج و برجم را نمودی             ز جسم کوچکی جان در ربودی
مرا روزی به همره بود مادر                   ولی افسوس ننمودی تو باور
تو گردش را به من ترجیح دادی           اساس ظلم در عالم نهادی
امید کودکان بر مام باشد                      چو مادر باشدش آرام باشد
امیدم بود رویت را ببینم                       گلی از گلشن حسنت بچینم
دلم می خواست پستانت زنم چنگ       غمت بیرون نمایم از دل تنگ
دلم می خواست از شیرت بنوشم          صدای مادرم آید به گوشم
امیدم بود لبخندم ببینی                        کنار تختخوابم خوش نشینی
امیدم بُد دبستانم فرستی                       دهی تعلیم، درس حق پرستی
بیایم از در و شادت نمایم                    سرود کودکان بهرت سرایم
امیدم بود گردم من جوانی                 زمان پیری ات قدرم بدانی
زمان پیری ات غمخوار باشم              به هر کاری برایت یار باشم
من اینک روح پاکم در جنان است    مکانم در جوار حوریان است
کنون کن توبه، استغفار شاید           خدای مهربان رحمت نماید
بانو افسر الملوک عاملی
 
جمعه 17 مرداد 1393برچسب:, :: 18:41 :: نويسنده : سحرحیدری

 

شهید دکتر سیّد محمّد حسینی بهشتی(ره):
v   بهشت را به بها دهند نه به بهانه
v   ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت
v   تلخی برخورد صادقانه را به شیرینی برخورد منافقانه ترجیح می دهم.
v   ما اگر ایمانمان را، عملمان را درست کنیم و با اسلام منطبق کنیم، یاری خداوند تضمین شده است.
v   دانشجو رسالتش در این است که در برابر دردهای جامعه برای همیشه حسّاس بماند.
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:59 :: نويسنده : سحرحیدری

 

روشهای تعلیمی اولیای الهی (3)
7-    انبیای الهی، عظمت روح آدمی را به او می شناسانند، روحی که اسیر جسم شده و در میان شهوات و هواهای نفسانی پنهان گشته است، مثل بیرون کشیدن روغن از دوغ که با تکان دادن ظرف میسر می گردد.
           انبیا نیز با اندرزها، ارشادها، معرفت بخشی نسبت به خداوند و حکمتهای او در جهان آفرینش و تعالیم سازنده خویش، خمره پر از دوغ جسم را می جنبانند تا روغن روح و جان ربّانی آن هویدا گردد.(شهیدی، شرح مثنوی، ج4، ص566)
 
جوهر صدقت خفی شد در دروغ         همچو طعم روغن اندر طعم دوغ
آن دروغت این تن فانی بود              راستت   آن جان ربّانی   بود
سالها این دوغ تن پیدا و فاش             روغن جان اندر او فانی ولاش
تا فرستد حق رسولی بنده ای             دوغ را در خمره جنباننده ای (مثنوی/د4،ب3030-3033)
بنابراین، اگر انبیا و اولیای الهی نباشند جسم اصل و روح فرع پنداشته می شود.
8-    انبیا مثل مادرند و بندگان چون طفل، مادر اگر با کودک سخن نگوید، طفل سخن گفتن نمی آموزد، انبیا نیز انسان ها را با تعالیم و ارشادهای خود از گنگی خارج می کنند تا" صمّ بکمٌ فهم لا یعقلون"( بقره/171) نباشند وهدایت گردند، البته خود انسانها نیز باید مجاهدت با نفس و شیطان در پیش گیرند و پیرو مطلق انبیا باشند تا از گنگی و ضلالت نجات یابند. (شهیدی، شرح مثنوی، ج4، ص565)
 
اذن مؤمن وحی ما را واعی است          آن چنان گوشی قرین داعی است
همچنان که گوش طفل از گفت مام       پر شود ناطق شود او در کلام
ور   نباشد   طفل   را    گوش   رَشَد           گفت مادر نشنود   گنگی   شود
دان که گوش کرّ و گنگ از آفتی است          که پذیرای دم   و تعلیم   نیست(مثنوی/د4،ب3036-3040)
9-    انبیا گاه جهت آگاه سازی دیگران از اسرار آفرینش و حکمتهای الهی پرسش هایی مطرح می کنند که خود از پاسخ آنها آگاهند و صرفاً جنبه تعلیمی به انسانهای دیگر را دارند.
مولانا نمونه هایی از این پرسشهای تعلیمی را در داستان"مطالبه کردن موسی علیه السلام حضرت را که خلقت خلقاً و أهلکتهم و جواب آمدن" آورده است، از جمله اینکه:
موسی(ع) از خداوند پرسید: خدایا چرا بندگان را می آفرینی و وقتی به کمال رسیدند آنها را قبض روح می کنی؟
خداوند پاسخ داد: می دانم پرسشت از روی جهالت و غفلت نیست بلکه برای آگاهی دیگران است، پس بر زمین دانه بکار، موسی(ع) نیز چنین کرد و وقتی محصول داد با داس همه را از زمین برکند و کاه و گندمش را جدا انبار کرد.
خداوند فرمود منظور من از آفرینش و قبض ارواح همین است که تو در مورد گندمها انجام دادی.(شهیدی، شرح مثنوی، ج4، ص565)
گفت موسی   ای خداوند حساب       نقش کردی باز چون کردی خراب؟
نر و ماده نقش کردی   جان فزا          و آن گهان ویران کنی این را چرا؟
گفت حق دانم که این پرسش تو را        نیست از انکار و غفلت وز هوا
ورنه   تأدیب و عقابت   کردمی            بهر این پرسش   تو را   آزردمی
لیک می خواهی که در افعال ما            باز جویی   حکمت    سرّ   و   بقا
تا از آن واقف کنی مر عام را             پخته   گردانی   بدین هر خام را(مثنوی/د4،ب3001-3006)                                  

 

شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:53 :: نويسنده : سحرحیدری

 

راستی یاد شهیدان بیت المقدس به خیر!
جهان آرا که بود؟
حاج همت که بود؟                            
حاج عباس از دنیا تنها یک قرآن جیبی داشت
شهید خرازی
شهید نوری
سرداران بی دست
شهیدان گمنام
بی یادنامه
بی سنگ قبر
عاصمی پودر شد
یوسف نوشته بود:
" خدایا، یوسف هم شهید می شود
اورا بیامرز"
اسماعیل وصیت کرد روی قبرش بنویسند:
"پر کاهی تقدیم به آستان الهی"                                           
امسال هیچ شاعری با حلق اسماعیل هم صدا نشد
راستی شماره قطعه شهدا چند بود؟!
خنده و چشم بندی
شوهای تالار وحدت
هنرمندان فخر فروش
خدا کند "روایت فتح" را فراموش نکنیم.
امسال در جلوی امجدیه، کور رنگی بیداد می کرد
امسال همه چیز را
یا آبی دیدیم یا قرمز.                                          
امسال هم انصافهای ما همه چرت زد
امسال وجدان های ما آنفلانزا گرفت
امسال تاکسی ها، به پاهای قطع شده
با دنده چهار، احترام گذاشتند.
چرا باید از زیر روسری های ژرژت
رشته های جهنم شعله بکشد؟
مگر اینجا الجزایر است؟
امسال در خیابان ولی عصر(عج)
هیچ کس مثل خود آقا غریب نبود!
از کتاب: قطار اندیمشک، علی رضا قزوه، ص45-46
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:47 :: نويسنده : سحرحیدری

 

از سنگهای بیابان، خاموش بودن عجب نیست
            از ما که هم کیش موجیم، اینگونه ماندن عجیب است
 
از کتاب: قطار اندیمشک، علی رضا قزوه، ص14
 

 

شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:34 :: نويسنده : سحرحیدری

 

در روزگار قحطی
گریستن
نخستین قطعهی کودکانهی من بود
و فقر
تنها هم بازی آن روزهایم
با پدری که دلش می خواست
یک ریال را بین دو برادر
به عدالت قسمت کند
ما با یک سماور برقی متمدّن شدیم
 و یاد گرفتیم بگوییم
مرسی، عالی جناب!
و امسال سال قحطی عاطفه بود
...
جنگ که تمام شد
عمو جان فرانک هم از فرانسه برگشت
...
و سان گلاسه
کافه گلاسه
کاپو چینو
و بستنی های هفت رنگ ایتالیایی
کفّاره ی این همه غفلتمان بود
وقتی دندان عقلمان عاریه ای باشد
باید هم عکس هنرپیشه ها را بزرگ کنند،
و سردمداران یونسکو
برای حفظ پرستیژ حافظ
عکس شهیدان دانشگاه را جمع کنند
من بعضی وقتها در خیابان
دنبال یک سر سوزن غیرت می گردم.
...                                       

 



ادامه مطلب ...
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:27 :: نويسنده : سحرحیدری

 

بیا به آفتابی نهج البلاغه بر گردیم
چرا نهج البلاغه را جدّی نمی گیریم؟
مولا ویلا نداشت
معاویه کاخ سبز داشت
پیامبر به شکمش سنگ می بست
امام سیب زمینی می خورد               
البته به شما توهین نشود.
بعضی برای جنگ شعار می دهند
و خودشان از جادّه ی شمال به جبهه می روند
از کتاب: قطار اندیمشک، علی رضا قزوه، ص43
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:19 :: نويسنده : سحرحیدری

 

عارفی شبلی را در خواب دید و از او پرسید: خدا با تو چه کرد؟
گفت: با من مناقشه نمود تا نومید شدم
پس چون نا امیدی مرا دید، در رحمت خود فرو برد.
کشکول شیخ بهایی

 

شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:12 :: نويسنده : سحرحیدری

 

آرزویم این است که عاشق باشید
به درگاه الهی بنده ی لایق باشید
همه آزاد ز بد مستی دنیای غرور
پر از همدمی روی شقایق باشید
 
التماس دعا
 
 
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:8 :: نويسنده : سحرحیدری

 

بودنش در وجودم همیشه تازگی دارد
چرا که هر روز عاشقانه تر و زیباتر با دلم قدم می زند
آخر او خداست، آرامش لحظه هایتان خدایی

                                                                                                          

شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:4 :: نويسنده : سحرحیدری

 

آیا می خواهید بدانید چرا غمگین هستید
امیر المؤمنین علی (ع) به شما پاسخ می دهد:
"فَغُضُّوا عَنْكُمْ، عِبَادَاللَّهِ، غُمُومَهَا وَ أَشْغَالَهَا، لِمَا قَدْ أَيْقَنْتُمْ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالَاتِهَا. فَاحْذَرُوهَا حَذَرَ الشَّفِيقِ النَّاصِحِ وَ الْمُجِدِّ الْكَادِحِ"*؛ غم دنیا و مشغولیت به آن را در وجود خود راه مدهید، چرا که یقین دارید به جدایی از آن و دگرگونی حالاتش، پس همچون دوستی مهربان و اندرزگو و کوشا برای نجات دوستش، خود را نصیحت کنید، از دنیاپرستی پرهیز نمایید و برای نجات خود با تمام وجود و تحمّل همه ی رنجهای راه کوشش ورزید.
گرفتاریها و غم های فزاینده انسان به سبب نزدیک تر شدن او به دنیا و وابستگی و حرص نسبت به آن است.
امام محمّد باقر(ع) هم برای پرسش شما پاسخ بسیار جالبی دارد: " مَثَلُ الْحَرِيصِ عَلَى الدُّنْيَا مَثَلُ دُودَةِ الْقَزِّ كُلَّمَا ازْدَادَتْ مِنَ الْقُزِّ عَلَى‏ نَفْسِهَا لَفّاً كَانَ ابْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى‏ تَمُوتَ غَمّاً؛ مثال كسى كه نسبت به دنيا حريص است، همچون كرم ابريشم است كه هر قدر بر خود بيش‏تر مى‏تَنَد از خارج شدن دورتر مى‏شود تا در درون آن پيله، از اندوه مى‏ميرد"**.
زود نگو نه من به خاطر این ناراحتم که از فلانی جدا هستم...غریبم...تنها هستم...فلان چیز را از دست داده ام...به فلان هدفم نرسیده ام، کمی فکر کن در می یابی همه ی اینهایی که گفتی دنیا هستند.
 
*نهج البلاغه ، خطبه 161
**اصول كافى، جلد 2، صفحه 316
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 9:59 :: نويسنده : سحرحیدری

 

صداقت

الآن بهترین موقعیته برای کمک به پیروزی انقلاب، نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای 15 خرداد رو بالا اعلام می کنیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم می چسبه!
دکتر بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ می خواین از اسلام دفاع کنین؟ اسلام با صداقت رشد می کنه نه با دروغ!

 

خونه جدید

رفت یه خونه اجاره کرد، خیابون "ایران". گفت: درسته که از اول قلهک بودیم اما الآن مسئولیم باید بین توده مردم باشیم.

اسباب و اثاث رو برده بودند، منتظر بودند شب بیاد شام رو خونه جدید بخورند. صدای انفجار همه رو شوکه کرد. بهشتی رفت خونه جدیدش...

بهشتی شد.
 

شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 19:25 :: نويسنده : سحرحیدری

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنفس صبح و آدرس tanaffosesobh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: