تنفس صبح

 

شهید دکتر سیّد محمّد حسینی بهشتی(ره):
v   بهشت را به بها دهند نه به بهانه
v   ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت
v   تلخی برخورد صادقانه را به شیرینی برخورد منافقانه ترجیح می دهم.
v   ما اگر ایمانمان را، عملمان را درست کنیم و با اسلام منطبق کنیم، یاری خداوند تضمین شده است.
v   دانشجو رسالتش در این است که در برابر دردهای جامعه برای همیشه حسّاس بماند.
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:59 :: نويسنده : سحرحیدری

 

روشهای تعلیمی اولیای الهی (3)
7-    انبیای الهی، عظمت روح آدمی را به او می شناسانند، روحی که اسیر جسم شده و در میان شهوات و هواهای نفسانی پنهان گشته است، مثل بیرون کشیدن روغن از دوغ که با تکان دادن ظرف میسر می گردد.
           انبیا نیز با اندرزها، ارشادها، معرفت بخشی نسبت به خداوند و حکمتهای او در جهان آفرینش و تعالیم سازنده خویش، خمره پر از دوغ جسم را می جنبانند تا روغن روح و جان ربّانی آن هویدا گردد.(شهیدی، شرح مثنوی، ج4، ص566)
 
جوهر صدقت خفی شد در دروغ         همچو طعم روغن اندر طعم دوغ
آن دروغت این تن فانی بود              راستت   آن جان ربّانی   بود
سالها این دوغ تن پیدا و فاش             روغن جان اندر او فانی ولاش
تا فرستد حق رسولی بنده ای             دوغ را در خمره جنباننده ای (مثنوی/د4،ب3030-3033)
بنابراین، اگر انبیا و اولیای الهی نباشند جسم اصل و روح فرع پنداشته می شود.
8-    انبیا مثل مادرند و بندگان چون طفل، مادر اگر با کودک سخن نگوید، طفل سخن گفتن نمی آموزد، انبیا نیز انسان ها را با تعالیم و ارشادهای خود از گنگی خارج می کنند تا" صمّ بکمٌ فهم لا یعقلون"( بقره/171) نباشند وهدایت گردند، البته خود انسانها نیز باید مجاهدت با نفس و شیطان در پیش گیرند و پیرو مطلق انبیا باشند تا از گنگی و ضلالت نجات یابند. (شهیدی، شرح مثنوی، ج4، ص565)
 
اذن مؤمن وحی ما را واعی است          آن چنان گوشی قرین داعی است
همچنان که گوش طفل از گفت مام       پر شود ناطق شود او در کلام
ور   نباشد   طفل   را    گوش   رَشَد           گفت مادر نشنود   گنگی   شود
دان که گوش کرّ و گنگ از آفتی است          که پذیرای دم   و تعلیم   نیست(مثنوی/د4،ب3036-3040)
9-    انبیا گاه جهت آگاه سازی دیگران از اسرار آفرینش و حکمتهای الهی پرسش هایی مطرح می کنند که خود از پاسخ آنها آگاهند و صرفاً جنبه تعلیمی به انسانهای دیگر را دارند.
مولانا نمونه هایی از این پرسشهای تعلیمی را در داستان"مطالبه کردن موسی علیه السلام حضرت را که خلقت خلقاً و أهلکتهم و جواب آمدن" آورده است، از جمله اینکه:
موسی(ع) از خداوند پرسید: خدایا چرا بندگان را می آفرینی و وقتی به کمال رسیدند آنها را قبض روح می کنی؟
خداوند پاسخ داد: می دانم پرسشت از روی جهالت و غفلت نیست بلکه برای آگاهی دیگران است، پس بر زمین دانه بکار، موسی(ع) نیز چنین کرد و وقتی محصول داد با داس همه را از زمین برکند و کاه و گندمش را جدا انبار کرد.
خداوند فرمود منظور من از آفرینش و قبض ارواح همین است که تو در مورد گندمها انجام دادی.(شهیدی، شرح مثنوی، ج4، ص565)
گفت موسی   ای خداوند حساب       نقش کردی باز چون کردی خراب؟
نر و ماده نقش کردی   جان فزا          و آن گهان ویران کنی این را چرا؟
گفت حق دانم که این پرسش تو را        نیست از انکار و غفلت وز هوا
ورنه   تأدیب و عقابت   کردمی            بهر این پرسش   تو را   آزردمی
لیک می خواهی که در افعال ما            باز جویی   حکمت    سرّ   و   بقا
تا از آن واقف کنی مر عام را             پخته   گردانی   بدین هر خام را(مثنوی/د4،ب3001-3006)                                  

 

شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:53 :: نويسنده : سحرحیدری

 

راستی یاد شهیدان بیت المقدس به خیر!
جهان آرا که بود؟
حاج همت که بود؟                            
حاج عباس از دنیا تنها یک قرآن جیبی داشت
شهید خرازی
شهید نوری
سرداران بی دست
شهیدان گمنام
بی یادنامه
بی سنگ قبر
عاصمی پودر شد
یوسف نوشته بود:
" خدایا، یوسف هم شهید می شود
اورا بیامرز"
اسماعیل وصیت کرد روی قبرش بنویسند:
"پر کاهی تقدیم به آستان الهی"                                           
امسال هیچ شاعری با حلق اسماعیل هم صدا نشد
راستی شماره قطعه شهدا چند بود؟!
خنده و چشم بندی
شوهای تالار وحدت
هنرمندان فخر فروش
خدا کند "روایت فتح" را فراموش نکنیم.
امسال در جلوی امجدیه، کور رنگی بیداد می کرد
امسال همه چیز را
یا آبی دیدیم یا قرمز.                                          
امسال هم انصافهای ما همه چرت زد
امسال وجدان های ما آنفلانزا گرفت
امسال تاکسی ها، به پاهای قطع شده
با دنده چهار، احترام گذاشتند.
چرا باید از زیر روسری های ژرژت
رشته های جهنم شعله بکشد؟
مگر اینجا الجزایر است؟
امسال در خیابان ولی عصر(عج)
هیچ کس مثل خود آقا غریب نبود!
از کتاب: قطار اندیمشک، علی رضا قزوه، ص45-46
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:47 :: نويسنده : سحرحیدری

 

از سنگهای بیابان، خاموش بودن عجب نیست
            از ما که هم کیش موجیم، اینگونه ماندن عجیب است
 
از کتاب: قطار اندیمشک، علی رضا قزوه، ص14
 

 

شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:34 :: نويسنده : سحرحیدری

 

در روزگار قحطی
گریستن
نخستین قطعهی کودکانهی من بود
و فقر
تنها هم بازی آن روزهایم
با پدری که دلش می خواست
یک ریال را بین دو برادر
به عدالت قسمت کند
ما با یک سماور برقی متمدّن شدیم
 و یاد گرفتیم بگوییم
مرسی، عالی جناب!
و امسال سال قحطی عاطفه بود
...
جنگ که تمام شد
عمو جان فرانک هم از فرانسه برگشت
...
و سان گلاسه
کافه گلاسه
کاپو چینو
و بستنی های هفت رنگ ایتالیایی
کفّاره ی این همه غفلتمان بود
وقتی دندان عقلمان عاریه ای باشد
باید هم عکس هنرپیشه ها را بزرگ کنند،
و سردمداران یونسکو
برای حفظ پرستیژ حافظ
عکس شهیدان دانشگاه را جمع کنند
من بعضی وقتها در خیابان
دنبال یک سر سوزن غیرت می گردم.
...                                       

 



ادامه مطلب ...
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:27 :: نويسنده : سحرحیدری

 

بیا به آفتابی نهج البلاغه بر گردیم
چرا نهج البلاغه را جدّی نمی گیریم؟
مولا ویلا نداشت
معاویه کاخ سبز داشت
پیامبر به شکمش سنگ می بست
امام سیب زمینی می خورد               
البته به شما توهین نشود.
بعضی برای جنگ شعار می دهند
و خودشان از جادّه ی شمال به جبهه می روند
از کتاب: قطار اندیمشک، علی رضا قزوه، ص43
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:19 :: نويسنده : سحرحیدری

 

عارفی شبلی را در خواب دید و از او پرسید: خدا با تو چه کرد؟
گفت: با من مناقشه نمود تا نومید شدم
پس چون نا امیدی مرا دید، در رحمت خود فرو برد.
کشکول شیخ بهایی

 

شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:12 :: نويسنده : سحرحیدری

 

آرزویم این است که عاشق باشید
به درگاه الهی بنده ی لایق باشید
همه آزاد ز بد مستی دنیای غرور
پر از همدمی روی شقایق باشید
 
التماس دعا
 
 
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:8 :: نويسنده : سحرحیدری

 

بودنش در وجودم همیشه تازگی دارد
چرا که هر روز عاشقانه تر و زیباتر با دلم قدم می زند
آخر او خداست، آرامش لحظه هایتان خدایی

                                                                                                          

شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:4 :: نويسنده : سحرحیدری

 

آیا می خواهید بدانید چرا غمگین هستید
امیر المؤمنین علی (ع) به شما پاسخ می دهد:
"فَغُضُّوا عَنْكُمْ، عِبَادَاللَّهِ، غُمُومَهَا وَ أَشْغَالَهَا، لِمَا قَدْ أَيْقَنْتُمْ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالَاتِهَا. فَاحْذَرُوهَا حَذَرَ الشَّفِيقِ النَّاصِحِ وَ الْمُجِدِّ الْكَادِحِ"*؛ غم دنیا و مشغولیت به آن را در وجود خود راه مدهید، چرا که یقین دارید به جدایی از آن و دگرگونی حالاتش، پس همچون دوستی مهربان و اندرزگو و کوشا برای نجات دوستش، خود را نصیحت کنید، از دنیاپرستی پرهیز نمایید و برای نجات خود با تمام وجود و تحمّل همه ی رنجهای راه کوشش ورزید.
گرفتاریها و غم های فزاینده انسان به سبب نزدیک تر شدن او به دنیا و وابستگی و حرص نسبت به آن است.
امام محمّد باقر(ع) هم برای پرسش شما پاسخ بسیار جالبی دارد: " مَثَلُ الْحَرِيصِ عَلَى الدُّنْيَا مَثَلُ دُودَةِ الْقَزِّ كُلَّمَا ازْدَادَتْ مِنَ الْقُزِّ عَلَى‏ نَفْسِهَا لَفّاً كَانَ ابْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى‏ تَمُوتَ غَمّاً؛ مثال كسى كه نسبت به دنيا حريص است، همچون كرم ابريشم است كه هر قدر بر خود بيش‏تر مى‏تَنَد از خارج شدن دورتر مى‏شود تا در درون آن پيله، از اندوه مى‏ميرد"**.
زود نگو نه من به خاطر این ناراحتم که از فلانی جدا هستم...غریبم...تنها هستم...فلان چیز را از دست داده ام...به فلان هدفم نرسیده ام، کمی فکر کن در می یابی همه ی اینهایی که گفتی دنیا هستند.
 
*نهج البلاغه ، خطبه 161
**اصول كافى، جلد 2، صفحه 316
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 9:59 :: نويسنده : سحرحیدری

 

صداقت

الآن بهترین موقعیته برای کمک به پیروزی انقلاب، نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای 15 خرداد رو بالا اعلام می کنیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم می چسبه!
دکتر بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ می خواین از اسلام دفاع کنین؟ اسلام با صداقت رشد می کنه نه با دروغ!

 

خونه جدید

رفت یه خونه اجاره کرد، خیابون "ایران". گفت: درسته که از اول قلهک بودیم اما الآن مسئولیم باید بین توده مردم باشیم.

اسباب و اثاث رو برده بودند، منتظر بودند شب بیاد شام رو خونه جدید بخورند. صدای انفجار همه رو شوکه کرد. بهشتی رفت خونه جدیدش...

بهشتی شد.
 

شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 19:25 :: نويسنده : سحرحیدری

 

شعار همراه عمل
بالای وضوخانه نوشته بودیم:"النظافة من الایمان "، اما کمتر فرصت می کردیم داخل آن را نظافت کنیم.
این وضع را که دید، فوراً تذکر داد که یا این شعار را بردارید و یا مطابق آن رفتار کنید و نگذارید اینجا کثیف باشد.

 

            
حفظ وحدت
در مرکز اسلامی هامبورگ، صرف داشتن روسری برای ورود خانم ها کافی بود. به علاوه دکتر برای حفظ وحدت میان شیعه و سنی و به این دلیل که اهل سنت هم به این مرکز می آمدند، استفاده از مهر در نماز را ممنوع کرده بود و غالباً از کاغذ کاهی استفاده می کردند. حتی برخی از مستحبات قابل حذف در اذان و اقامه را که برای آنها حساسیت زا بود، حذف کرده بود. نتیجه این شد که در اعیاد و گاه مواقع عادی بسیاری از اهل تسنن پشت سر ایشان نماز می خواندند. مثلاً سال آخر در نماز عید قربان سه هزار نفر شرکت کردند. جالب اینجا بود که وقتی به ایران بازگشت، خیلی ها دکتر را محکوم کردند که وهابی و سنی است و ولایت امیر المؤمنین (ع) را قبول ندارد و نسبت به حجاب بی توجه است.
          

 

شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 19:7 :: نويسنده : سحرحیدری

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنفس صبح و آدرس tanaffosesobh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: