تنفس صبح
وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز و دویدن که آموختی، پرواز را.
راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزئی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی، بر مساحت تو اضافه می کند.
دویدن بیاموز، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی، دیر.
و پرواز را یاد بگیر ، نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آنکه به اندازه ی فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی.
من راه رفتن را از یک سنگ آموختم، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت.
باد ها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند!
پلنگان دویدن را یادم ندادند ، زیرا آن قدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند.
پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند!
اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را میفهمید
و درختی که پاهایش در گِل بود، ازپرواز بسیار می دانست!
آنان از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت
وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز. و دویدن که آموختی، پرواز را.
راه رفتن بیاموز زیرا هر روز می توانی از خودت تا خدا گام بر داری. دویدن بیاموز زیرا
چه بهتر از خودت تا خدا بدوی. وپرواز را یاد بگیر زیرا ناگزیر باید
روزی از خودت تا خدا پربزنی.
نویسنده :عرفان نظر آهاری
نظرات شما عزیزان: مهدی
![]() ساعت10:23---23 شهريور 1391
سلام وبلاگ خیلی خیلی خوبی درست کرده اید امیذوارم از وبلاگم دیدن کنید
شنبه 4 شهريور 1391برچسب:, :: 9:16 :: نويسنده : سحرحیدری
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آرشيو وبلاگ پيوندها
|
||||||||||||||||
![]() |